تعیین کیفیت مواد رفرنس استاندارد
١٣٩٩/١٢/٦
تعیین کیفیت ماده استاندارد-مرجع
نویسنده بر آن است تا مروری بر انواع مواد استاندارد-مرجع به کار رفته در تولید محصول-دارو داشته باشد، در مورد ملزومات تنظیمی حاضر بحث کند و برنامه صلاحیت مرجع-استاندارد را ترسیم کند.
سازمان غذا و داروی ایالات متحده یک ماده مرجع-استاندارد را به عنوان یک ترکیب با خلوص بالا که خصوصیات آن به خوبی مشخص شده تعریف میکند(1). از دیدگاه Pharmacopeia ایالات متحده (USP) مواد استاندارد-مرجع، نمونههای با خصوصیات مشخص از موارد دارویی، مواد کمکی، ناخالصیهای قابلگزارش، محصولات تجزیهای، معرفهای compendial و کالیبراتورهای عملکردی هستند(2). در بررسی تحلیلی عملکرد، دانشمندان از استانداردهای مرجع برای تعیین دادههای کمّی (مانند سنجش و ناخالصی) و همچنین کیفی (برای مثال تستهای شناسایی مواد) استفاده میکنند. بنابراین کیفیت و خلوص رفرنس استانداردها برای دستیابی به نتایج معتبر علمی ضروری است.
رفرنس استانداردها را میتوان در دو گروه تقسیمبندی کرد: شیمیایی و نوکلیدیک(1). خلوص شیمیایی باید برای هر دو گروه تعیین شود: هر چند نیاز است استانداردهای مرجع نوکلیدیک نیز از لحاظ خلوص رادیونوکلیدیک و رادیوشیمیایی مورد ارزیابی قرار گیرند. این مقاله به تنها به استانداردهای مرجع شیمیایی میپردازد.
انواع مواد رفرنس استاندارد
مواد رفرنس استاندارد را میتوان به صورت گسترده بصورت زیر دستهبندی کرد:
- سنجشها-در تعیین توان اجزای تشکیلدهنده دارویی فعال (APIs) و نمکها مورد استفاده قرار میگیرند.
- محصولات تجزیهای-برای شناسایی و احتمالا تعیین کمیت محصولات تجزیهای مورد استفاده قرار میگیرند.
- ناخالصیهای فرآیند-در شناسایی و در صورت امکان تعیین کمیت ترکیبات مرتبط با پردازش مورد استفاده قرار میگیرند.
- تفکیک (Resolution): برای تعیین روش مورد استفاده برای عملکرد سنجش یا ناخالصی مورد استفاده قرار میگیرد.
- متابولیتها: برای شناسایی و در صورت امکان تعیین مقدار مواد تولید شده در طی یک فرآیند متابولیت مورد استفاده قرار میگیرند.
سطح تعیین خصوصیات به استفاده مورد نظر از استاندارد مرجع بستگی دارد. برای مثال، یک مرجع استاندارد مورد استفاده برای تعیین توان (Potency) نیاز به تعیین کامل خصوصیات و کیفیت دارد. یک استاندارد مرجع مورد استفاده به عنوان یک مولفه تفکیک یا شناسایی به آنالیزهای تمایزدهنده کمتری نیاز دارد.
منابع مواد رفرنس استاندارد
استانداردهای مرجع میتواند compendial یا غیر compendial باشند و معمولا از منابع زیر حاصل میشوند:
Compendial (اولیه):
- Pharmacopeias مانند the United States Pharmacopeia (USP)، European Pharmacopoeia (EP) یا Japanese Pharmacopoeia (JP)
- موسسات استاندارد شناختهشده در سطح کشور مانند National Institute for Standards and Testing (NIST)
Noncompendial (ثانویه):
- کاربر (تولید یا سنتز سفارشی استاندارد مرجع)
- تولیدکننده قراردادی
- شرکتهایی مانند تامینکنندههای مواد شیمیایی
مواد رفرنس استانداردی که بوسیله کاربر سنتز میشوند یا بوسیله یک تولیدکننده قراردادی یا شرکت ثانویه تامین میشوند باید تعیین مشخصات شوند(3). هم استانداردهای مرجع و هم مواد دارویی باید در ابتدا با استفاده از فرآیند مشابهی سنتز شوند. رفرنس استاندارد باید بالاترین خلوص ممکن را داشته باشد. ماده دارویی ممکن است نیاز به تخلیص بیشتر برای تبدیل شدن به یک رفرنس استاندارد را داشته باشد (مراحل تخلیص بیشتر برای یک ماده دارویی باید بصورت کامل شرح داده شد و در بایگانیهای تنظیمی گنجانده شود)
نگهداری و شناسایی ناخالصیها
ناخالصیهای دستهبندیشده بصورت حلالهای آلی (مربوط به دارو و فرآیند)، معدنی یا رسوبی (۴) را میتوان در طی فرآیند تولید ماده دارویی، محصول دارویی یا ماده کمکی و یا از طریق نگهداری ماده وارد کرد. ناخالصیها را باید در سراسر فرآیند تولید کنترل کرد. ناخالصیهای مرتبط با فرآیند را باید به منظور اجتناب از تجزیه و اثرات دارویی ناخواسته حداقل نگه داشت. مثلا ترکیباتی که در معرض هیدرولیز قرار دارند را باید کامل خشک کرد تا رطوبت آن حذف شود و سپس در یک دسیکاتور نگهداری کرد. رفرنس استانداردهایی که حاوی درصد بالایی از ناخالصیهای فرار آلی هستند ممکن است با گذشت زمان دچار تغییر خلوص شوند زیرا حلالها تبخیر میشوند. بر اساس دستورالعملهای راهنمای USP و ICH، برای مثال ناخالصیهای موجود در استون که یک حلال کلاس سه است تا غلظت 5000 ppm یا 0.5% مجاز هستند(۵). مقدار استون موجود ممکن است در طی نگهداری به دلیل فراربودن آن تغییر کرده و در نتیجه ممکن است خلوص رفرنس استاندارد را تغییر دهد.
در زیر به دلیل دیگر برای کاهش ناخالصیها اشاره شده است. رفرنس استانداردی را در نظر بگیرد که 90 درصد خلوص دارد. 10 درصد ناخالصی باقیمانده باید شناسایی شود و در طی دوره حیات ماده تحت نظر قرار گرفته شود. تستهای تحلیلی بیشتری باید انجام شود و احتمال تغییر خلوص در طی دوره بررسی افزایش پیدا میکند. سپس یک استاندارد مرجع (رفرنس استاندارد) با خلوص 99.9% را در نظر بگیرد که نیاز کمتری به تعیین خصوصیات بیشتر و تجزیه بالقوه دارد. چنین محصولی را میتوان به شیوه موثرتری مورد بررسی قرار داد. بهعلاوه این نوع از استاندارد میزان خطای سیستماتیک و تصادفی موجود در تستهای تحلیلی ترکیبی را کاهش میدهد.
اگر رفرنس استاندارد به شکل نمک باشد، مقدار نمک موجود باید تعیین شود بطوریکه خلوص محتوا را بتوان تصحیح کرد. در استفاده از وزن مولکولی برای اصلاح، نمک باقیماندهای که ممکن است در طی سنتز تولید شود به حساب نمیآید. در صورت امکان، توصیه میشود رفرنس استاندارد در یک وضعیت عاری از نمک باشد تا تستهای تعیین خصوصیات مورد نیاز کاهش پیدا کند.
ناخالصیهای آلی (Organic impurities): تعیین ناخالصیهای آلی چالشبرانگیزترین بُعد ایجاد یک روش تحلیلی مناسب است زیرا این ناخالصیها منحصر به ترکیب والدی هستند چرا که مسیرهای تجزیهای متعدد میتوانند منتهی به ناخالصیهای متعدد شوند. ناخالصیهای آلی بالقوه و واقعی که در طی سنتز، تخلیص و نگهداری بوجود میآیند باید شناسایی و تعیین کمیت شوند. سنتز استاندارد مرجع (رفرنس استاندارد) باید برای پیشبینی و شناسایی ناخالصیهای احتمالی از مواد خام مورد ارزیابی قرار گیرد. محصول احتمالی تجزیه نیز میتواند در نتیجه نگهداری ایجاد شود. بنابراین، آزمایش استرس کوتاهمدت (تجزیه اجباری) و بلندمدت (ارزیابی تحت شرایط تسریعشده) باید در طی ایجاد مورد ارزیابی قرار گیرند. طراحی تست استرس بلندمدت به شرایط نگهداری مورد نظر بستگی دارد.
کمیت ناخالصیهای آلی موجود را میتوان با کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا (HPLC) و شناسایی اشعه فرابنفش تعیین کرد. محصولات تجزیهای و ترکیبات مرتبط با محصول را میتوان با درصد سطح یا از روی پاسخ نسبی استاندارد مورد استفاده ارزیابی کرد. تکنیک مورد استفاده برای به دست آوردن این دادهها به مقدار ناخالصیها و ترکیبات مربوطه موجود و مسیر تجزیهای ماده استاندارد مرجع بستگی دارد.
برای در نظرگرفتن اثر آن روی ارزیابی خلوص با استفاده از درصد مساحت در مقایسه با عامل پاسخ نسبی، سناریوی زیر مدنظر قرار داده میشود. اگر آنالیز ناخالصی را در 0.05% نشان دهد و فاکتور پاسخ نسبی ناخالصی نصف استاندارد باشد (به عبارت دیگر مقدار ناخالصی موجود یک پاسخ شناساگر 50 درصدی نشان دهد در مقایسه با مقدار معادل استاندارد)، پس میتواند 0.1 درصد ناخالصی واقعی وجود داشته باشد. این میزان ممکن است برای تاثیر روی نتایج کلی خلوص ناکافی باشد. هرچند چنانچه بر اساس درصد مساحت موجود 1 درصد ناخالصی وجود داشته باشد، آنگاه 2 درصد ناخالصی واقعی وجود خواهد داشت که خلوص کلی را تحت تاثیر قرار میدهد.
رویکرد تعیین فاکتور پاسخ نسبی برای هر ناخالصی یک فرآیند صحیحتر است اما مشکلات بالقوه را باید مدنظر قرار داد. رویکرد عامل نسبی-پاسخ نیاز به توسعه بیشتر دارد زیرا نیاز است جزء تشکیلدهنده جداسازی شود و فاکتور پاسخ نسبی باید تعیین شود. بهعلاوه، با کهنه شدن رفرنس استاندارد، ممکن است ناخالصیهای جدید شناسایی شوند. عامل پاسخ-نسبی این ناخالصیهای جدید باید تعیین شود و روش مورد استفاده اگر ناشناخته جدید به میزانی باشد که خلوص را تغییر دهد باید به روز شود. بیشتر این اطلاعات ممکن است در طی توسعه ماده دارویی تشریح شوند.
ناخالصیهای حاصل از مواد خام، سنتز، تخلیص و نگهداری باید تحت مراقبت دقیق قرار گیرند زیرا ممکن است پاسخهای شناساگری تولید کنند که مرتبط با ماده رفرنس استاندارد باشند. تعیین کمیت بر اساس درصد سطج در چنین مواردی مناسب نیست. در عوض، ناخالصیها باید جداسازی و شناسایی شوند بطوریکه بتوان استاندارد مرجع (رفرنس استاندارد) مناسب را مورد استفاده قرار داد یا یک عامل پاسخ نسبی را تعیین کرد. برای مثال، اگر ماده مرجع-استاندارد یک نمک باشد، آنگاه پاسخ کاتیونی معادل استاندارد مرجع نیست. در چنین مواردی یک استاندارد مرجع خاص برای کاتیون لازم است و ممکن است یک روش تحلیلی مجزا برای تعیین مقدار لازم باشد.
ناخالصیهای غیر آلی (Inorganic impurities). ناخالصیهای غیرآلی مانند فلزات و مواد غیرقابل احتراق معمولا با استفاده از روشهای compendial ارزیابی میشوند. اگر ثابت شود ناخالصیهای غیر آلی کمتر از آستانه گزارش شده در تعیین خصوصیات اولیه هستند، آنگاه آنالیز بیشتر لازم نیست.
حلالهای باقیمانده: پتانسیل حلالهای باقیمانده باید طی تولید ماده دارویی مورد ارزیابی قرار گیرد و میتوان آن را با مروری بر مسیر سنتز تخمین زد. فصل عمومی USP <467> Residual Solvents یک روش ژنریک برای این ارزیابی را با جزئیات بیان میکند. هرچند حلالهای باقیمانده ممکن است اختصاصی فرآیند تولید باشند و نیاز به یک روش تست خاص داشته باشند. یک تست اختصاصی دیگر ممکن است اگر روش USP برای مرجع استاندارد تحت ارزیابی مناسب نباشد یا اگر حلالهای مورد استفاده در طی سنتز در USP <467> گنجانده نشده باشند مورد نیاز باشد. چنانچه حلالهای باقیمانده (که پیش از این توسط USP به آنها ناخالصیهای فرار آلی یا OVIs گفته میشد) ثابت شود که کمتر از آستانه گزارش شده در تعیین مشخصات اولیه باشند، معمولا نیاز به آنالیز بیشتر در حدفاصلهای بعدی نیست. هرچند اگر مقدار حلالهای باقیمانده موجود روی خلوص تاثیر بگذارد باید در هر حدفاصل تعیین کیفی مجدد مورد ارزیابی قرار گیرند.
ملزومات تنظیمی
تمامیت استانداردهای مرجع (رفرنس استانداردها) را باید برای محصولاتی که در درخواستهای ثبتنام، اطلاعیههای تجاری، مطالعات پایداری یا مطالعات فارماکوکینتیک مورد استفاده قرار میگیرند اثبات کرد. FDA نیاز به رفرنس استانداردها دارد که بالاترین خلوصی را دارند که میتوان با تلاش قابلقبول به دست آورد و برای اطمینان از هویت، قدرت و کیفیت میتوان خصوصیات آنها را به طور کامل تعیین کرد. چنین چیزی برای اطمینان از اینکه محصول تحت بررسی به طور صحیحی تست میشود تا مقدار API موجود تعیین شود و برای دستهبندی و مشخص کردن مواد مربوطه، ناخالصیهای مربوط به فرآیند و محصولات تجزیه ضروری است.
برای درک کامل توسعه یک برنامه ماده مرجع-استاندارد (رفرنس استاندارد)، نیاز است روش برازش مورد نظر مورد بحث قرار گیرد. FDA نیاز به استانداردهای مرجع noncompendial دارد تا بالاترین خلوص را داشته باشد و درخواست دارد استانداردهای مرجع روشهای تحلیلی را برازش کنند. این سوال در این جا پیش میآید که کدام ملزومات باید ابتدا تامین شود: کیفیت رفرنس استاندارد یا روش برازش آن؟ پاسخ، یک سبک و سنگین کردن بر اساس پارامترهای مناسب برای کاربرد مورد نظر است.
روشهای تحلیلی کمّی برای میزان ناخالصیها یا محدود کردن تستها برای کنترل ناخالصیها را باید تحت برازش قرار داد و همچنین باید برای شناسایی و تعیین کمیت ناخالصیهای بر اساس International Conference on Harmonization (ICH) مناسب باشند. FDA موضوع "ناتوانی در معرفی استانداردهای مرجع به خوبی تعیین ویژگی شده" را به عنوان یک مشکل رایج میکند که میتواند برازش موفقیتآمیز را با تاخیر مواجه سازد(3). یک استاندارد مرجع که به میزان کافی تعیین ویژگی نشده ممکن است تایید سازمان غذا و داروی یک محصول دارویی برای ارائه در بازار را با تاخیر مواجه سازد یا جلوی آن را بگیرد.
برای تشریح میزانی که یک روش تحلیلی برای استفاده مورد نظر آن مناسب در نظر گرفته میشود، پارامترهای برازش ایجادشده در ICH Q2(R1) Validation of Analytical Procedures بر معیارهای زیر صحه میگذارد:
- اختصاصیت-ارزیابی تداخل از مواد تشکیلدهنده برونزاد
- خطی بودن-دامنه خطی روش
- دامنه-حدفاصل بین مقادیر غلظت بالا و پایین آنالیت در نمونه
- صحت-معیاری برای اندازهگیری نزدیکی توافق بین مقدار به دست آمده و مقدار نظری
- دقت-معیاری برای اندازهگیری نزدیکی توافق (میزان پراکندگی) مقادیر دادهها در تعدادی از موارد اندازهگیری شده (به عبارت دیگر، تکرارپذیری تزریق، تکرارپذیری آنالیز (اندازهگیریهای چندگانه، فرد آنالیزکننده مشابه) و دقت حدواسط (اندازهگیریهای چندگانه، روزهای مختلف، افراد آنالیزکننده متفاوت)، تکرارپذیری (دقت بین آزمایشگاههای مختلف)
- حدشناسایی-کمترین مقدار ماده آنالیزشونده که میتواند شناسایی شود.
- حدو تعیین کمّیت-پایینترین مقدار ماده آنالیزشونده که میتواند تعیین کمیت شود.
- قدرت-تاثیر تغییرات کوچک در پارامترهای روش
- تست مناسب بودن سیستم-ارزیابی مناسب بودن تجهیزات
همه این پارامترها را نمیتوان ارزیابی کرد زیرا یک استاندارد مرجع برای تعیین کمیت لازم است. در این مورد، جایی که استاندارد مرجع همان نمونه است، پارامترهای برازششده محدود میشوند. هرچند، این روش میتواند برای پارامترهای قابلاستفاده در ارزیابی ماده مرجع مورد سنجش قرار گیرد. بنابراین روش تحلیلی برای استفاده مناسب است اما بر اساس دستورالعملهای راهنمای ICH برازش نمیشود. ICH همچنین نیاز به ماده مرجع دارد تا تحت شرایط نگهداری مورد نظر در دوره استفاده مورد نظر پایدار باشد. بنابراین برنامه ماده رفرنس استاندارد، باید طوری طراحی شود که ماده با گذشت زمان در این شرایط نگهداری مورد ارزیابی قرار گیرد.
برنامه رفرنس استاندارد
Compendial. استفاده از استانداردهای مرجع (رفرنس استانداردها) compendial برای برنامه مرجع-استاندارد ترجیح داده میشود. عوامل تنظیمی مواد استاندارد مرجع را از یک منبع pharmacopeial و NIST بدون تعیین کیفیت بیشتر میپذیرند(1). NIST یک گواهی آنالیز(CoA) فراهم میکند که شامل اطلاعات خلوص و یک تاریخ انقضا است. اگرچه، USP استانداردهای مرجع خود را برچسبگذاری میکند (رفرنس استانداردهای سنجش برای نزدیکترین 0.1% و رفرنس استانداردهای ناخالصی برای نزدیکترین درصد). بهعلاوه، رفرنس استانداردهای USP برای استفاده تا حداکثر یک سال پس از توزیع سری جدید ماده در بازار مناسب در نظر گرفته میشوند.
بنابراین هرجا که امکانپذیر باشد، روشهای compendial را میتوان برای تعیین کیفیت رفرنس استانداردها استفاده کرد. اگر برنامه رفرنس استاندارد نیاز به تستهایی داشته باشد که در روشهای compendial قابل استفاده نیستند (مانند مورد ناخالصیهای آلی)، پس باید روشهای تست تحلیلی ایجاد و تعیین صلاحیت شوند. این میتواند یک فرآیند هزینهبر باشد و ممکن است فرآیند پایداری برنامههای بالینی را با تاخیر مواجه سازد.
Noncompendial. متقاضیانی که از مواد اختصاصی (proprietary) استفاده میکنند متوجه خواهند شد که استانداردهای ابتدایی معمولا از طریق مواد compendial در دسترس نیستند. در نتیجه، رفرنس استانداردهای noncompendial (ثانویه) نیاز دارند تعیین ویژگی شوند و بنابراین توسعه رفرنس استاندارد و برنامههای تعیین کیفی باید در دستور کار قرار داده شود. مواد را میتوان تولید کرد یا از شرکتهای تامین مواد شیمیایی برای استفاده به عنوان رفرنس استانداردهای ثانویه خانگی حتی زمانی که استانداردهای compendial در دسترس هستند خریداری کرد. در چنین مواردی، رفرنس استاندارد ثانویه باید در مقابل استاندارد مرجع compendial تعیین کیفیت شود.
تعیین هویت ناخالصیها. محصولات واقعی و بالقوه تجزیه را باید جداسازی و در طی تولید استاندارد مرجع شناسایی کرد. معمولا، ناخالصیهای آلی با استفاده از طیفسنجی جرمی-کروماتوگرافی مایع (LG–MS) شناسایی و تایید میشوند، رزونانس مغناطیسی هستهای (NMR) و طیفسنجی جرمی/پلاسمای جفتشده القایی (ICP–MS) برای ناخالصیهای غیرآلی مورد استفاده قرار میگیرند و طیفسنجی جرمی/کروماتوگرافی گازی (LC–MS) برای حلالهای باقیمانده استفاده میشوند.
همچنین باید مشخص شود که آیا اشکال انانتیومری یا پلیمورفیک وجود دارند یا خیر. هر یک از این عوامل را باید در توسعه یک برنامه جامع ماده مرجع-استاندارد مد نظر قرار داد. تعیین کیفیت ماده رفرنس استاندارد منبع ثانویه با به دست آوردن یک CoA، مسیر سنتزی (در صورت دسترسی) و فهرستی از روشهای مورد استفاده در تولید محصول شروع میشود. این اطلاعات به تحلیلگران کمک میکند تا پارامترهای اساسی کیفیت را تعیین کنند. هویت ماده باید با یک تکنیک انگشتنگاری مانند طیفسنجی مادونقرمز تبدیل فوریه (FTIR) در مقایسه با یک منبع کتابخانهای و یا بوسیله آنالیز عنصری تایید شود تا فرمول مولکولی مورد تایید قرار گیرد. زمانی که هویت مشخص و تایید شد، کیفیت ماده باید تشریح شود. آنالیز عنصری، تیتراسیون، GC یا LC را میتوان برای تعیین خلوص استفاده کرد. براساس نتایج، این ماده ممکن است نیاز به تخلیص بیشتر بوسیله تقطیر یا تبلور مجدد داشته باشد. بررسی بیشتر ممکن است برای شناسایی و تعیین کمیت ناخالصیهای شناختهشده یا بالقوهای که ممکن است در طی ارزیابی تولیدکننده از ماده نادیده گرفته شوند لازم میباشد.
در مواردی که در آن ماده مرجع-استاندارد از یک منبع تجاری در دسترس نیست، ماده را باید سنتز کرد. برای APIs، ماده ممکن است به صورت مقدار زیادی ماده دارویی با خلوص کافی به عنوان ماده مرجع-استاندارد تولید شود یا ممکن است نیاز به تخلیص بیشتر داشته باشد. ناخالصیهای شناختهشده یا تجزیهکنندهها نیاز به سنتز سفارشی دارند. هرچند، ملزومات خلوص آنها خیلی سختگیرانه نیستند. اگرچه، دستورالعملهای راهنما برای تعیین ویژگیهای یک ماده رفرنس استاندارد وجود ندارد، روشهای تحلیلی به ارزیابی فرآیندهای توسعهای بستگی دارند. تستهای مورد نیاز حداقلی برای تعیین ویژگی اولیه معمولا با استفاده از تستهای زیر انجام میشوند:
- ناخالصی آلی- HPLC با شناسایی UV
- ناخالصی فلزات- ICP با شناسایی MS یا ICP یا طیفسنجی اپتیکال-نشری
- ناخالصیهای غیرقابلاشتعال-باقیماندههای احتراق
- حلالهای باقیمانده- GC با شناسایی یونیزاسیون شعله
- میزان آب-تیتراسیون کارل فیشر
- تایید ساختاری: هیدروژن و کربن-13 NMR, LC–MS, یا FTIR
- تایید تجربی-آنالیز C, H, N
- تایید ظاهری-بررسی بصری
سایر تستها ممکن است شامل ارزیابی کایرال (HPLC با شناسایی UV)، نقطه ذوب، کالریمتری اسکن افتراقی و ارزیابی پلیمورف با انکسار پودر اشعه ایکس باشند.
تعیین کیفیت اولیه و تعیین کیفیت مجدد: تعیین خصوصیات اولیه استاندارد مرجع شامل مجموعهای از تستهای تحلیلی است. تعیین کیفیت مجدد در نقاط بعدی ممکن است بسته به نتایج اولیه شامل کاهش مجموعه آنالیز باشد. توصیه میشود که یک رویکرد سه مرحلهای ( tiered) برای اجتناب از بروز مشکل درپایداری یا برنامههای بالینی به شرح زیر اتخاذ شود:
- مرحله 1: برنامه کیفی ماده رفرنس استاندارد باید حداقل یک ماه پیش از اینکه برنامه بالینی یا پایداری شروع به اجازه دادن به تعیین کیفیت مجدد و تعیین تاریخ انقضای جدید کند شروع شود. این محدوده زمانی همچنین به اجتناب از بروز تاخیر در تست برنامههای قبلی به دلیل استاندارد مرجع منقضیشده کمک میکند.
- مرحله 2: حداقل دو سری از ماده مرجع-استاندارد (رفرنس استاندارد) باید با فاصله سه ماه در برنامه کیفی گنجانده شود. اگر سری اولیه تجزیه شود، ممکن است سری ثانویه در فاصله تولید، تعیین مشخصات و تعیین کیفیت بچ سوم مورد استفاده قرار گیرد.
- مرحله 3: حداقل دو شرایط نگهداری باید انتخاب شود: شرایط نگهداری مورد نظر و یک شرایط نگهداری دیگر به صورت یک احتمال ( contingency). برای مثال شرایط نگهداری مورد نظر 8-2 درجه سانتیگراد باشد آنگاه استاندارد مرجع نیز باید در دمای –20 °C به صورت یک احتمال ذخیره شود. این ممکن است امکان عمر طولانیتر استاندارد مرجع را اگر ثابت شود درطولانی مدت در شرایط نگهداری پیشبینیشده ناپایدار است فراهم میکند. بهعلاوه، اطلاعات مفید پایداری ممکن است چنانچه نمونههای شرایط احتمال تست شوند و همچنین شرایط نگهداری مفید تشریح شوند.
برای سری اولیه، مثالی از دوره تعیین کیفیت مجدد ممکن است بعد از ۳، ۶، و ۱۲ ماه در اولین سال و سپس سالی یک بار باشد. در این سناریو، توصیه میشود که در طی توسعه، رفرنس استاندارد پس از ۳ ماه در شرایط نگهداری مورد نظر و در شرایط نگهداری تسریعشده مورد ارزیابی قرار گیرند. اعتبارسنجی روش تحلیلی برای ناخالصیهای آلی باید پس از اینکه شرایط نگهداری تسریعشده کامل مورد ارزیابی قرار گرفت اتفاق بیافتد. طول کل برنامه تعیینکیفیت مجدد به زندگی مورد نظر رفرنس استاندارد و طول برنامههای بالینی و پایداری دارد. اگر سری اولیه ثابت شود که برای حداقل یک سال پایدار است، سریهای بعدی فقط نیاز به تعیین کیفیت مجدد سالانه خواهند داشت. در همه سناریوهای بررسی، یک پروتکل برای فهرست کردن ماده مرجع-استاندارد، سری، شرایط نگهداری، تناوب تست، روشهای تحلیلی، معیارهای پذیرش و معیارهای گزارشدهی نیاز است.
توزیع و کنترل. تولید مواد رفرنس استاندارد اغلب هزینهبراست و مقدار کمی از آنها وجود دارد. بنابراین اهمیت دارد که در نظر داشته باشیم ماده چطور نگهداری، توزیع و کنترل میشود. زمانی که شرایط نگهداری تشریح شود آنگاه باید ماده مرجع-استاندارد بصورت مداوم با استفاده از یک سیستم نظارتی محیطی مناسب تحت ارزیابی قرار گیرد. توصیه میشود به دلیل احتمال انحراف طولانی از شرایط نگهداری ماده حداقل در دو مکان متفاوت نگهداری شود. ماده باید در یک محیط ایمن با دسترسی و توزیع کنترلشده نگهداری شود.
دیوید براون مدیر بررسی دارویی و پایداری در Intertek Pharmaceutical Services, d/b/a QTI, 291 Route 22 East, Whitehouse, NJ 08888, tel. 908.534.4445 است. david.browne@intertek.com.
References
1. FDA, "Reviewer Guidance, Validation of Chromatographic Methods" (Rockville, MD), 1994.
2. USP 30–NF 25 General Chapter <11>, "Reference Standards," p. 1.
3. FDA, "Guideline for Submitting Samples and Analytical Data for Methods Validation" (Rockville, MD), 1987.
4. ICH, Q3A(R2) Impurities in New Drug Substances (Geneva, Switzerland), Oct. 25, 2006.
5. USP 30 –NF 25 General Chapter <467>, "Residual Solvents."
6. ICH, Q2(R1) Validation of Analytical Procedures: Text and Methodology (Geneva, Switzerland), Oct. 1994.
7. ICH, Q1A(R2) Stability Testing of New Drug Substances and Products (Geneva, Switzerland), Feb. 6, 2003.